پرايس اكشن ICT

بازار مالي به يكي از بزرگ ترين راه ها براي رسيدن به استقلال مالي تبديل شده است، اما در اين راه روش هاي مختلفي براي درك حركت قيمت وجود دارد كه يكي از اين روش ها پرايس اكشن ICT است، به طور كلي تحليل تكنيكال روش هاي زيادي را به خود ديده است، از تحليل تكنيكال به روش كلاسيك گرفته تا پيشرفته ترين آ ن ها همگي مي خواهد مسير قيمت در آينده را پيش بيني كنند؛ در ادامه اين مقاله به بررسي پرايس اكشن ICT خواهيم پرداخت.

پرايس اكشن به چه معناست؟

به طور كلي پرايس اكشن به معناي فعاليت قيمت است، اين روش تحليلي با نمودار سر و كار دارد و به اخبار و فاندامنتال اهميت خاصي نمي دهد، پرايس اكشن به دليل استفاده و تحليل بدون هيچ ابزاري محبوبيت بالايي دارد، اين بدان معناست كه تنها با ديدن قيمت ما مي توانيد تحليل هاي خود و پيش بيني خودتان از آينده قيمت را داشته باشيد.

بنيان گذار سبك ICT

بنيان‌گذار و مدرس سبك معاملاتي پرايس اكشن ICT، مايكل هادلستون (Michael Huddleston) است. مايكل هادلستون بيش از 30 سال سابقه معاملاتي دارد و تاكنون توانسته بيش از 55 هزار دانشجو را آموزش دهد. مايكل هادلستون خود شاگرد لري ويليامز بوده و سبك پرايس اكشن ICT را زماني كشف مي ‌كند كه مشغول همكاري با بانك هاي بزرگ و تريد براي آن ها بوده است. او از اين طريق متوجه نوع عملكرد الگوريتمي معاملات بانك‌ ها مي ‌شود و به واسطه مهندسي معكوس، به روش معاملاتي آن‌ ها پي مي ‌برد. پس از اين اكتشاف هوشمندانه، مايكل هادلستون سبك پرايس اكشن ICT را اختراع مي‌ كند.

مزايا و معايب پرايس اكشن ICT

انتخاب هر سبك استراتژي براي تريد كردن در بازارهاي مالي، داراي مزايا و معايبي مي باشد. در اين بخش مزايا و معايبي را كه استراتژي معاملاتي ict دربر دارد را براي شما معرفي خواهيم كرد.

مزاياي پرايس اكشن ICT

• كاوش در نوسان‌هاي قيمتي و تغييراتي كه براساس نقدينگي به وجود مي‌آيد.
• كاوش دقيق روش رفتار سشن‌ هاي معاملاتي سايكل‌ ها و كاوش مو به‌ مو سشن‌ ها.
• طرح ريزي مرحله به مرحله از بازار دارايي مورد نظر، با استفاده از ابزارهاي پرايس اكشن.
• توجه كاملا حرفه‌ اي به تمام نقدينگي‌ ها ورودي و خروجي.
• كاوش در رابطه با رفتارهاي بازار و تاثيرات ليكوييديتي.
• نيازي به ابزار پيچيده تكنيكالي ندارد.
• اجراي آن بسيار ساده و كاربرد بسيار بالا.

معايب پرايس اكشن ICT

• در بررسي روابط مولتي تايم ساختارها دچار نقص مي‌باشد.
• قادر به بررسي جزئي ساختارها و قيمت نمي‌ باشد.
• نمي‌ تواند درك صحيحي از شرايط و سايكل‌ هاي كلي در ماركت داشته باشد.
• در هر صورت ممكن است بازارگردان‌ ها به گونه‌اي عمل كنند كه بتوانند ما را فريب دهند.
• نمي‌ تواند اوردر بلاك‌ها (دسته سفارشات) را به روش صحيحي تقسيم‌ بندي كند.
• نمي‌ تواند روابط مولتي تايم و سطوح نواحي را بررسي كند.

ورود به دنياي پرايس اكشن سبك ICT

براي آشنايي با اين روش بهتر است ابتدا با برخي از مفاهيم آشنا شويم:

ساختار ماركت

به نحوه شكل گيري و حركت ماركت به صورت روندي ساختار ماركت مي گويند، ديدگاه هاي مختلفي از اين ساختار وجود دارد كه آن ها را مي خواهيم بررسي كنيم، دقت داشته باشيد كه در شرايط مختلف اين ساختارها به وجود مي آيند و همگي قابل استفاده نيستند، اين ساختارها به صورت فراكتالي يا تو در تو نيز حركت مي كنند كه براي تحليل و تريد مولتي تايم فريم قابل استفاده است.

استفاده از ابزار فيبوناچي ريتريسمنت

بيشتر اصلاح هاي داخل روند بيش از 50 درصد حركت ايمپالس اتفاق مي افتد، همچنين مي توانيد براي ورود بهتر اصلاح هايي كه در زير فيبوناچي 68 درصد مي افتد را معامله كنيد، به ناحيه 68 تا 79 درصد، ناحيه Optimal Trade Entry يا به اختصار OTE مي گويند.

Accumulation يا تجميع

به در جا زدن قيمت براي جمع آوري سفارشات گفته مي شود، بعد از اين درجا زدن قيمت حركت صعودي پيدا كرده و حتما بايد قبل از اين درجا زدن حركت قيمت نزولي بوده باشد.

Re-Accumulation يا باز – تجميع

به درجا زدن قيمت براي جمع آوري سفارشات گفته مي شود، بعد از اين درجا زدن و يا صبر كردن، قيمت حركت صعودي پيدا مي كند، حتما بايد قبل از درجا زدن نيز حركت قبلي قيمت نزولي بوده باشد.

Distribution يا تو زيع

به درجا زدن قيمت براي جمع آوري سفارشات گفته مي شود، اما بعد از اين درجا زدن و صبر كردن قيمت، نزول داشته و اين در حاليست كه حركت قبلي قيمت صعودي بوده است.

Re-Distribution يا باز - تو زيع

به درجا زدن قيمت براي جمع آوري سفارشات گفته مي شود، بعد از اين درجا زدن قيمت حركت نزولي پيدا مي كند، حتما بايد قبل از درجا زدن حركت نزولي باشد.

بازار هميشه در حال انجام اين حركات است و مدام به هم ديگر تبديل مي شوند، اين ساختارها شباهت بسيار زيادي به پرايس اكشن RTM دارند به طور كلي بازار در اين 4 حالت است:

1. اكسپنشن يا حركت Expansion
2. ريتريسمنت يا اصلاح Retracement
3. ريورسال يا بازگشت Reversal
4. كانساليديشن يا درجا زدن Consolidation

نكته حائز اهميت اين است كه همواره شما به عنوان يك معامله گر با رعايت اصول مديريت سرمايه و همچنين روانشناسي بازار به دنبال حركت هاي Expansion باشيد چرا كه بعد از آن ها كانساليديشن را داريم و بعد از كانساليديشن يا درجا زدن حركت قيمت را خواهيم داشت.

تعادل قيمتي يا Eq

به بازگشت قيمت بعد از حركت ايمپالس يا اكسپنشن به 50 درصد آن حركت را تعادلي مي گوييم، اين مقدار را مي توان با ابزار فيبوناچي بدست آورد، اين قيمت معمولا فرصت بازار براي ورود به آن است كه قيمت منصفانه اي را براي ما قرار مي دهد، معمولا قيمت مدت زيادي در اين ناحيه نمي ماند، وقتي قيمت به اين ناحيه رسيد مي توانيم بازار را در تايم فريم هاي پايين تر بررسي كنيم.

ارزان يا Discount

به بازگشت قيمت بعد از حركت صعودي به زير 50 درصد آن تخفيف مي گوييم، يا به عبارت ديگر در يك رنج مشخص هر قيمتي زير 50 درصد يا ناحيه تعادلي باشد را ارزان مي گوييم، اين عبارت نسبي است و در هر تايم فريم متفاوت است.

گران يا Premium

به بازگشت قيمت بعد از حركت نزولي به بالاي 50 درصد، گران مي گوييم، يا به عبارتي در يك رنج مشخص هر قيمتي بالاي 50 درصد يا ناحيه تعادي باشد را گران مي گوييم، اين نيز يك عبارت نسبي بوده و در هر تايم فريم متفاوت است.

خلا نقدينگي يا LV

نواحي اي كه قيمت از آن جا در يك جهت خاص حركت با مومنتوم بدون اصطلاح داشته، انتظار مي رود در برگشت قيمت براي جمع آوري ليكوئيديتي دوباره توسط قيمت ديده شود، اين حركت معمولا كندل هاي با شدو ها كم و بدنه بزرگ را دارد.

استخر نقدينگي

نواحي بالايي سقف ها يا پاييني كف ها كه معمولا تريدرها استاپ هاي ورودي معاملات خودشان را در آنجا قرار مي دهند را استخرهاي نقدينگي مي گويند، بانك ها با كشاندن قيمت به آنجا حجم سفارشات خود را پر مي كنند يا سفارشات قبلي خود را مي بندند.

اوردر بلاك

اوردر بلاك، رفتاري در بازار است كه نشان از پر شدن سفارشات و روند حركتي موسسات مالي و بانك‌ هاي بزرگ كه بازيگران عمده بازار هستند را در خود جاي‌ داده‌ است. حركت اين موسسات در بازار، عمدتا با نمايش الگوهاي خاصي اتفاق مي‌ افتد و منجر به روندها و حركات بزرگ مي‌ شود، بنابراين معامله‌ گران بايد بدانند، اين نهادها در بازار چطور به معامله مي‌ پردازند. هنگامي كه اوردر بلاك ايجاد مي‌ شود و قيمت در يك محدوده باريك نوسان مي‌ كند، سرمايه‌ گذاران در حال پر كردن سفارشات خود در اين مناطق هستند و معاملات اين بازيگران بازار، به صورت اوردر بلاك به نمايش در‌مي‌ آيد. پس از اتمام سفارشات و انجام اين خريد و فروش‌ ها، بازار مانند فنر رها شده و حركت سريعي به سمت بالا يا پايين انجام مي‌ دهد. زماني كه قيمت سقف قبلي خود را پر قدرت رد مي كند، يك كندل قبل از حركت با مومنتوم بالا وجود دارد كه رنگي خلاف روند پر قدرت دارد، در صورت نبود اين كندل ضعيف ترين كندل همرنگ ضعيف را به عنوان اوردر بلاك مي توان در نظر گرفت.

نحوه تريد:

وقتي قيمت به ناحيه تحليل ما برسد، به يك تايم فريم پايين تر رفته و منتظر تشكيل اوردر بلاك جديد در جهت اوردر بلاك تايم بالاتر مي مانيم و بعد از پوشش اوردربلاك تايم پايين با كندل رنگ مخالف، در مركز بدنه، اوپن يا شدو نزديك اوپن اوردر بلاك تايم پايين اوردر ليميت ست مي كنيم و استاپ را در زير اوردر بلاك قرار مي دهيم, زماني كه قيمت از وسط اوردر بلاك رد شد، احتمال شكست آن سطح زياد مي شود.

BMS چگونه بوجود مي آيد؟

در روند صعودي، قيمت سقف و كف هاي بالاتر از هم مي زند و به نظر خريداران احترام مي گذارد كه به آن ناحيه تقاضا نيز مي گوييم. طبيعتا ادامه روند صعودي به شرط شكسته شدن سطوح و كشف قله هاي جديد ادامه پيدا مي كند. در روندهاي نزولي قاعدتا كف ها و سقف هاي پايين تر از هم ايجاد مي شود كه در اين مرحله قيمت به نظر فروشندگان احترام مي گذارد كه به آن محدوده عرضه مي گوييم. ادامه روند نزولي منوط بر شكسته شدن كف قبلي است.

اما در بازارهاي رنج (نوساني) قيمت در حال نوسان است. براي پيدا كردن و يا تشخيص روند در مواقعي كه بازار رنج است بايد به كف ها و سقف ها دقت كنيم. با شكستن كف و يا سقف تريدينگ رنج، روند بازار مشخص مي شود. اين شكستن كف و سقف در جهت روند را شكست ساختاري بازار يا اصطلاحا بي. ام. اس مي ناميم كه با نماد BMS نشان مي دهيم.

در اينجا سقف و كف هاي بالاتر را مشاهده مي كنيم. اگر كف يا سقف شكسته شود روند ما در تايم تحليلي كه انتخاب كرده ايم، به ترتيب نزولي و يا صعودي خواهد بود و تا نقض مسئله و كشف شواهد جديد ادامه خواهد داشت. با توجه به تصوير بالا اگر سقف بالاتري زده شود، روند ادامه پيدا خواهد كرد (كف بالاتر نيز تشكيل شود) اما اگر آخرين كف شكسته شد، نشان دهنده پايان روند مي باشد.

اگر بخواهيم تحليلي تر به چارت نگاه كنيم قبلا گفته بوديم كه روند صعودي به خريداران احترام مي گذارد و در جهت تقاضا حركت مي كند. وقتي كف بالاتر شكسته مي شود، يعني خريداران متوقف شده اند و قدرتشان كاهش پيدا كرده است و روند در تايم موردنظر كه قبلا انتخاب كرده ايد، متوقف شده است.

بزرگان بازار چه مي كنند؟

ماركت ميكر هميشه از سطوحي كه در آن ها ورود داشته محافظت مي كند تا وارد ضرر زيادي نشود، همواره نيز سطوح تايم هاي بالاتر از محافظت بيشتري برخوردارند و مي توانند سطوح تايم هاي پايين تر را تحت تاثير قرار دهند، به طور مثال ماركت ميكر براي بالا نگه داشتن قيمت و پر كردن حجم فروش خود، مقداري پوزيشن خريد باز مي كند، اين اتفاق ممكن است به شكل اوردر بلاك ديده شود، بعدا كه قيمت به آن ناحيه مي رسد، اوردرهاي خريد خود را مي بندد و دوباره شروع به ريزش مي كند؛ اين اتفاق همواره در حال رخ دادن است.

همچنين مي تواند بهترين دروه پرايس اكشن ايران را مشاهده كنيد، با اين دوره مي توانيد به راحتي تريد كنيد.

واگرايي در پرايس اكشن ICT

واگرايي زماني است كه قيمت يك دارايي در جهت مخالف يك شاخص فني مانند يك نوسان‌ ساز حركت كرده يا برخلاف ساير داده ها حركت مي كند. واگرايي هشدار مي دهد كه روند فعلي قيمت ممكن است ضعيف شود و در برخي موارد ممكن است منجر به تغيير جهت قيمت شود؛ وجود حباب يا واگرايي را مي توان با استفاده از RSI و MACD پيدا كرد؛ اما يكي از روش هاي تشخيص استاپ هانت كردن ماركت ميكرها بررسي چارت روي ابزارهايي است كه با همديگر همبستگي دارند.

خط روند و حيله آن توسط ماركت ميكر

مي دانيم كه قيمت همواره در حال حركت به سوي نقدينگي است، در ديدگاه كلاسيك خط روند عاملي مهم محسوب مي شود، اما اين خطوط همچنان مي توانند ناديده گرفته شوند، چرا كه معامله گري كه بر اساس خط روند تريد مي كند، حد ضرر خودش را در زير آن قرار مي دهد، ماركت ميكر نيز قيمت را ابتدا به زير خط روند برده تا نقدينگي را جمع كند، سپس به حركت اصليش ادامه مي دهد.

ساختار نقدينگي و رسيدن قيمت به آن ها

بازار در حالت كلي يا داخل يك رنج مشخصي است يا گذشته اي ندارد كه تحليل را با مشكل مواجه مي كند، در درون رنج هم خود شامل يك موج ايمپالس مي شود كه سقف و كف آن محسوب مي شود، اين تعريف ممكن است در هر تايم فريم رنج خاص و ظاهري متفاوت داشته باشد، اگر گذشته نزديكي در چارت نداشته باشيم، با تغيير زوم يا تايم فريم چارت گذشته مناسبي براي بررسي چارت مهيا مي كنيم.

بهترين اوردر بلاك

انتخاب اوردر بلاك سري نكاتي دارد كه در ادامه آن را معرفي خواهيم كرد:
اوردربلاكي كه نزديك يك حمايت و مقاومت باشد، براي ما مهم است، وقتي با كندل هاي بعدي اوردر بلاك رد مي شود، آن تائيد مي شود، ترجيحا اين عبور بايد با مومنتوم خوبي صورت بگيرد؛ وقتي قيمت نيز بر مي گردد به اوردر بلاك، مي توانيم ريسك ورود را بپذيريم همچنين استاپ يا حد ضرر ما نيز بهتر است بالاي اوردر بلاك باشد، براي تارگت نيز بايد دنبال محدوده هاي حمايت و مقاومت بعدي باشيم، در بالاي آن ها نقدينگي وجود دارد، لذا قيمت مي تواند تا آنجا پيش برود.

حقه بازارگردان استفاده از الگوها

ماركت ميكر مي داند الگوهاي كلاسيكي وجود دارد كه معامله گران با ديدن آن ها وارد معامله مي شوند، به همين دليل شكست دادن اين الگوها براي او كاري راحت است، براي مثال سقف و كف دو قلو يكي از اين مثال است، شما بايد بدانيد بدون تائيديه اصلا نبايد اين الگوها را تريد كنيد، يكي از موارد شايع از الگوها نيز الگو سروشانه است كه قيمت ابتدا شما را در سود خواهد برد ولي اين سود تا پايان همراه شما نبوده و در صورتي كه شما ريسك فري نكرده باشيد با ضرر از معامله خارج مي شويد.

معاملات روزانه

در اين سبك از تريد به دنبال معامله كردن داخل يك كندل روزانه هستيم، اين سبك از تحليل به دقت خيلي بيشتري نياز دارد چرا كه شما مي خواهيد روند يك روز را پيش بيني كنيد، هدف اصلي گرفتن سود از معاملات روزانه، گرفتن 50 تا 60 درصد از روند فعلي است، ايده آل ترين حالت در تريد روزانه انجام معامله در جهت تايم فريم بالاتر يعني تايم فريم هفتگي است چرا كه زماني شما احتمال برد بيشتري دارد كه هم جهت با بازار معامله مي كنيد، براي معامله كردن در اين تايم فريم حتما نبايد با يك پوزيشن همراه كنيد، مي توانيد چندين پوزيشن در جهت تحليل خود داشته باشيد، در صورتي كه در بازارهاي مالي بين المللي همچون بازار ارزهاي ديجيتال (cryptocurrency) تحليل و تريد مي كنيد، اين نكته را بخاطر داشته باشيد زمان باز شدن بانك هاي بين المللي مي تواند حجم پول در آن بازار را بالا برده به همين جهت اين زمان ها بازار مي تواند شتاب خوبي داشته باشد.

نكات خيلي مهم و جمع بندي پرايس اكشن ICT

نتيجه گيري:

در اين مقاله درخصوص پرايس اكشن ICT سخن گفتيم. به طور كلي اصلي‌ ترين ويژگي ICT اين است كه روشي بسيار ساده و كاربردي مي‌ باشد. اما در حين سادگي و كاربردي بودن، هنوز بسياري از معامله گران شناخت كاربردي و كاملي از آن ندارند و شايد دليل آن را مي‌ توان، جديد بودن اين سبك استراتژي دانست. درخصوص لازمه يادگيري اين استراتژي، اگر بتوانيد اين استراتژي را به صورت كاملا كاربردي عملياتي كنيد؛ قادر خواهيد بود مانند بازار گردان‌هاي بازار، كه سود و ضررهاي ماركت را مشخص مي‌كنند عمل كنيد فراموش نكنيد كه روانشناسي شما نيز بسيار مهم است.